سیسمونی
دقت کردی به این کلمه ی سیسمونی!
سیســ مــــو نـــــی ......... اصلا یعنی چی؟ ریشه ی این کلمه چی می تونه باشه؟
بچه که بودم با خودم فکر می کردم چرا مثلا به میز می گن میز! یعنی چی؟ یا صندلی!... الان یهو همون حس رو پیدا کردم که چرا به وسایلی که واسه بچه اونم فقط بچه ی اول! می خرن می گن سیسمونی؟
حالا بگذریم... اومدم بگم که سرویس کالسکه و روروئکت رو هم خریدم دنیای من. قرمز و خاکستری. سرویس چوبت رو که سفارش داده بودیم دیروز ظهر آوردند. قرار بود امروز بفرسته اما دیروز یهو زنگ زدند و گفتند اگه خونه هستید بین ساعت یک تا سه میاره. مامانت خونه ی ما بود چون عمو (شوهر خاله ت یا همون بابای باران!) رفته بود سفر و مامان و بابات شب پیش ما مونده بودند که تنها نباشیم. قرار بود امروز با هم بریم خونه ی شما و اتاقت رو آماده کنیم دیگه فرصت این کار نشد.
همون موقع رفتیم خونه ی شما. سرویس رو آوردن و بابا و بابابزرگ وسایل توی اتاق رو خالی کردند اتاق رو جارو کردیم و تخت و کمد رو آوردند توی اتاقت گذاشتند. اما وسایل اتاق رو که بیرون برده بودند کلی خونه بهم ریخته شد مامانت خیلی زحمت کشید تا همه جا رو مرتب کنه و خیلی خسته شد. منم با وجود باران نمی تونستم کمک زیادی بکنم از طرفی هم وسایل جوری بود که باید خودش جمع و جور می کرد و من نمی دونستم چکارشون کنم.
خلاصه که این یه روز زودتر آوردن سرویست یه کمی واسه مامانت سخت بود ولی دیگه چیدن اتاق و مرتب کردن وسایلت رو گذاشته برای دو ماه دیگه.
مواظب خودت باش دختر ناز. خوب رشد کن و بزرگ شو که وقتی اومدی می خوام بخورمت
(یاد داستان کدوی قلقله زن افتادم)
این اسمت هم کلی ایهام داره واسه خودش. مثلا بابات میگن: من دنیا رو با دنیا عوض نمی کنم. یا به باران میگیم دنیا رو چقدر دوست داری؟ میگه : یه دنیا... یا مثلا میگه وقتی دنیا اومد... (وقتی دنیا، دنیا اومد یا وقتی دنیا، اومد؟)